۱۳۸۱ مرداد ۲۸, دوشنبه

من هم مثل چخوف فکر می کنم
«فکری که من از خوشبختی ميکردم هميشه اغشته با قدری غم واندوه می شد ،
از مشاهده يک آدم خوشبخت احساس سختی که همپايه نااميدی بودبه من دست می داد.
آدم خوشبخت خوشبختی خودش راحس نمی کندمگروقتی که بدبختها را ببيند،که بار خودشان
را در خاموشي بدوش می کشند.بدون اين خاموشی، خوشبختی غير ممکن است»

هیچ نظری موجود نیست: