۱۳۸۱ شهریور ۳, یکشنبه


اگر اين شجريان بميره من چكار كنم ؟
ديگه منتظر كاست كي بمونم تا در بياد؟
ديگه شبا وقتي خسته و كوفته از سر كار برمي گردم به صداي كي گوش بدم؟
ديگه وقتي حالم از زمين وزمان به هم ميخوره با چي خودمو آروم كنم؟
واقعاً در همه دير مغان مثل او شيدايي هست؟
كار به شخصيت فرديش ندارم شخصيت هنريشو ميگم
با اين زمانه شجريان نپرور!! چه كنم؟
چند سال نوري ديگه بايد بر اين ملت بگذره تا يكي پنجاه سال از عمرشو روي يك كار بگذاره
واقعاً ” كس ندارد ذوق مستي...“
ما كه كاري جز دعا از دستمون بر نمياد
سايه ي صداش بر سر ما كم مباد

هیچ نظری موجود نیست: