جوان همسایه ديوار به ديوار ما، ديروز به طور کاملاً ناگهانی مُرد. سی ويک ساله بود و همسر برادر مرحومش را به زنی گرفته بود تا دو دختر خردسال برادرش را زير بال ببرد. ديروز درست در جهارمين سال روز فوت برادرش، به او ملحق شد و کودکانش برای دومين بار يتيم شدند. امروز در محله ما صحرای محشر بود ودر ديوار می گريست.
بعضی وقتهاچقدر يکباره زندگی بی معنا می شود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر